سرودههایی برای شهید مدافع حرم «محسن حججی»
در وصف شهید محسن حججی
انتشار خبر شهادت شهید محسن حججی، از فعالان فرهنگی کشور، بازتاب بسیاری در میان اهالی قلم و هنرمندان داشت. در تازهترین واکنشها، تعدادی از شاعران سرودههای خود را به این شهید والامقام تقدیم کردند که بخشی از آن منتشر میشود:
«محسن حججی» از جهادگران و اعضا فعال موسسه شهید احمد کاظمی که در عملیاتی مستشاری نزدیک مرز سوریه با عراق به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد و پس از دو روز به دست تروریستهای تکفیری در سوریه به فیض شهادت نائل شد.
انتشار خبر شهادت شهید محسن حججی، از فعالان فرهنگی کشور، بازتاب بسیاری در میان اهالی قلم و هنرمندان داشت. در تازهترین واکنشها، تعدادی از شاعران سرودههای خود را به این شهید والامقام تقدیم کردند که بخشی از آن منتشر میشود:
تو شير شرزه اي از بيشه ات برون شده ای
چنين كه رهسپر وادي جنون شده ای
تو کیستی ؟ یل ام البنین! گل خونین!
سر بریده ی خورشید غرق خون شده اي
سر تو را به سر نی زدند مثل حسین(ع)
چه اعتبار و چه حیثیت فزون شده ای
نماد غیرت ايران! سياوش ايمان!
شکیب زینبی و صبر آزمون شده ای
کدام منطق و شعر از تو می تواند گفت؟
هزار بغض مزامیر ارغنون شده ای
به نام رايت توحيد هرزه می لافد
سیاه بيرق پوسیده ی نگون شده ای
سر تو را به طبق مي برد به نزد يزيد
گناه زاد هوس باره ي زبون شده اي
ستاره دور سرت گریه می کند هر شب
شهاب ثاقب و خورشید بی سکون شده ای
سرت سلامت اگر سر نماند روی تنت
تو راز گمشده ی آن عقیق خون شده ای
علیرضا قزوه
*******
خرابه های به جا مانده بعد تاراج ایم
چه سالهاست که از شرتان در آماج ایم
به ما که غرش طوفان اثر نخواهد کرد
که ساحلیم و یقین در مسیر امواج ایم
چه جای فکر و تعقل اگر شهادت هست
جنون خوش است که از راه عقل اخراج ایم
چه باک اگر که سر ما به تیغتان برسد
که پر گشوده ی حرز حدیث معراج ایم
به هر چکاچک شمشیر در میانه ی جنگ
مقربیم و یقین در ثواب حجاج ایم
مگر که در دل میدان به درک ما برسید
که در مصاف شما چند مرده حلاج ایم
"به رغم مدعیانی که منع عشق کنند"
خوشا که ما به دعای حسین محتاج ایم
امیر سلیمانی
*******
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!...
تیغ بارد اگر آنجا که بود جلوۀ دوست
تن ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است
تشنهلب، جان به لب آب سپردن سهل است
تشنۀ وصل کند یاد ز کوثر عجب است
تنِ بىسر عجبى نیست گر افتد روى خاک
سرِ سرباز ره عشق به پیکر عجب است
عبدالجواد جودى
*******
هر کس به شما چشم ترش را داده
هدیه به تو سوز جگرش را داده
ای جان جهان فدای چشم تو حسین
هر کس که تو را دیده سرش را داده
عشاق اگر طالب دلدار شوند
با دادن جان فدایی یار شوند
در لشگر عشق کار بر عکس همه است
عشاق چو سر دهند سردار شوند...
مجتبی شکریان
*******
صلابتی که در نگاه توست... شقاوتی که در نگاه اوست
جهنم و بهشت را ببین: نگاه دشمن و نگاه دوست
چقدر شمر و ابن ملجم است چقدر هیزم جهنم است
نگاه این که بسته دست تو، چقدر بی حیا، بی آبروست
نگاه تو به کیست اینچنین، غریب و روشن و شکوهمند
نگاه تو نگاه تو نگاه...چه عاشقانه گرم گفتگوست
جوانی و هنوز نیستی جوان تر از علیِّ اکبرش
سه شعبهای ست بر دلت هنوز، از آن سه شعبهای که بر گلوست
وجود بی عدم، نگاه توست، کبوتر حرم، نگاه توست
نماز صبحدم نگاه توست، نگاه تو همیشه باوضوست
نگاه تو چه فاتحانه گفت:نه گاه ماندن و نشستن است
نه روزگار غربت حسین، نه تاب حسرت است و آرزوست
فقط نه چشم تر بیاورید، برای دوست سر بیاورید
چقدر کربلا که پشت سر، چقدر کربلا که پیش روست
میلاد عرفانپور
*******
در ملک بى نیازى تا کهکشان رسیدى
در اوج بى نشانى، تا آسمان رسیدى
در ساحل محبت، نزد امیر عزت
مانند "جون" و "عابس"، تا بى کران رسیدى
همچون ستاره آن شب ، در "شام" زینبیه
در خیمه علمدار ،گرم اذان رسیدى
دل را به روى دستت،آسان گرفتى اى دوست
گفتى: "فداکِ زینب(س)"، با بذل جان رسیدى
در کربلا نبودى! انگار قسمت این شد
با یا حسین دیگر،تو نوحه خوان رسیدى
لب تشنه، دست بسته، در قتلگاه غیرت
هم سر به نیزه رفتى، هم خون فشان رسیدى
"محسن" ،حدیث حُسنت، باید به آسمان گفت
دیدى چگونه با شوق، در آستان رسیدى
دیگر چه گویم اى عشق؟، وصف تو کار من نیست
چون چشمه سار جارى،در این زمان رسیدى
با خط خون نوشتى ،بر دفتر شهادت
"عزت به دست مولاست"، تا جانِ جان رسیدى
محمد مهدى عبدالهى
*******
از واهمه دامنت غباری نگرفت
رخسار تو رنگ بی قراری نگرفت
ای مرد بزرگ قبل تو هیچکسی
با مرگ خود عکس یادگاری نگرفت
آرش براری
*******
خوش به حال تو که شهید شدی
ما که از دست زندگی مردیم
تو برای حسین سر دادی
ما فقط به سرش قسم خوردیم
محمد حسین ملکیان
*******
دل را به دست دلبر ، وقتی که می سپاری
در بند هم که باشی ، چون کوه استواری
دنیا به خود ندیده ، مردی به این صلابت
با مرگ خود بگیرد عکسی به یادگاری
محمود مربوبی
*******
در راه تو سر دادن اگر شرط کمال است
سهل است که من از پس این کار برآیم
ای نیزه افراشته عشق مدد کن
در محضر خونین تو با پای سر آیم
حسین صیامی
*******
محسن شده ای فدای مادر بشوی
با بازوی بسته مثل حیدر بشوی
تو عاشق ارباب شهیدی باید
مانند خودش شهیدِ بی سر بشوی
حامد شریف
*******
هر سری قابل آن نیست که بر دار شود
مرد خواهد که در این قافله سردار شود
حق همین است که در قصه عشاق حسین
همچو محسن حججی میثم تمار شود
مجید فراهانی
*******
افتاده دل شکسته در محضر دوست
در اوج عطش لب زده بر ساغر دوست
ای کشته ی سر بریده ثابت کردی
سر دوست ندارد آنکه دارد سرِ دوست
اسماعیل شبرنگ
*******
عشق است چنین لاله ی پرپر دادن!
در راهِ شما، علیِ اکبر دادن!
آقا! سر و دل فداییِ زینبتان!
دلداده شدن خوش است با سَر دادن!
عارفه دهقانی
چنين كه رهسپر وادي جنون شده ای
تو کیستی ؟ یل ام البنین! گل خونین!
سر بریده ی خورشید غرق خون شده اي
سر تو را به سر نی زدند مثل حسین(ع)
چه اعتبار و چه حیثیت فزون شده ای
نماد غیرت ايران! سياوش ايمان!
شکیب زینبی و صبر آزمون شده ای
کدام منطق و شعر از تو می تواند گفت؟
هزار بغض مزامیر ارغنون شده ای
به نام رايت توحيد هرزه می لافد
سیاه بيرق پوسیده ی نگون شده ای
سر تو را به طبق مي برد به نزد يزيد
گناه زاد هوس باره ي زبون شده اي
ستاره دور سرت گریه می کند هر شب
شهاب ثاقب و خورشید بی سکون شده ای
سرت سلامت اگر سر نماند روی تنت
تو راز گمشده ی آن عقیق خون شده ای
علیرضا قزوه
*******
خرابه های به جا مانده بعد تاراج ایم
چه سالهاست که از شرتان در آماج ایم
به ما که غرش طوفان اثر نخواهد کرد
که ساحلیم و یقین در مسیر امواج ایم
چه جای فکر و تعقل اگر شهادت هست
جنون خوش است که از راه عقل اخراج ایم
چه باک اگر که سر ما به تیغتان برسد
که پر گشوده ی حرز حدیث معراج ایم
به هر چکاچک شمشیر در میانه ی جنگ
مقربیم و یقین در ثواب حجاج ایم
مگر که در دل میدان به درک ما برسید
که در مصاف شما چند مرده حلاج ایم
"به رغم مدعیانی که منع عشق کنند"
خوشا که ما به دعای حسین محتاج ایم
امیر سلیمانی
*******
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!...
تیغ بارد اگر آنجا که بود جلوۀ دوست
تن ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است
تشنهلب، جان به لب آب سپردن سهل است
تشنۀ وصل کند یاد ز کوثر عجب است
تنِ بىسر عجبى نیست گر افتد روى خاک
سرِ سرباز ره عشق به پیکر عجب است
عبدالجواد جودى
*******
هر کس به شما چشم ترش را داده
هدیه به تو سوز جگرش را داده
ای جان جهان فدای چشم تو حسین
هر کس که تو را دیده سرش را داده
عشاق اگر طالب دلدار شوند
با دادن جان فدایی یار شوند
در لشگر عشق کار بر عکس همه است
عشاق چو سر دهند سردار شوند...
مجتبی شکریان
*******
صلابتی که در نگاه توست... شقاوتی که در نگاه اوست
جهنم و بهشت را ببین: نگاه دشمن و نگاه دوست
چقدر شمر و ابن ملجم است چقدر هیزم جهنم است
نگاه این که بسته دست تو، چقدر بی حیا، بی آبروست
نگاه تو به کیست اینچنین، غریب و روشن و شکوهمند
نگاه تو نگاه تو نگاه...چه عاشقانه گرم گفتگوست
جوانی و هنوز نیستی جوان تر از علیِّ اکبرش
سه شعبهای ست بر دلت هنوز، از آن سه شعبهای که بر گلوست
وجود بی عدم، نگاه توست، کبوتر حرم، نگاه توست
نماز صبحدم نگاه توست، نگاه تو همیشه باوضوست
نگاه تو چه فاتحانه گفت:نه گاه ماندن و نشستن است
نه روزگار غربت حسین، نه تاب حسرت است و آرزوست
فقط نه چشم تر بیاورید، برای دوست سر بیاورید
چقدر کربلا که پشت سر، چقدر کربلا که پیش روست
میلاد عرفانپور
*******
در ملک بى نیازى تا کهکشان رسیدى
در اوج بى نشانى، تا آسمان رسیدى
در ساحل محبت، نزد امیر عزت
مانند "جون" و "عابس"، تا بى کران رسیدى
همچون ستاره آن شب ، در "شام" زینبیه
در خیمه علمدار ،گرم اذان رسیدى
دل را به روى دستت،آسان گرفتى اى دوست
گفتى: "فداکِ زینب(س)"، با بذل جان رسیدى
در کربلا نبودى! انگار قسمت این شد
با یا حسین دیگر،تو نوحه خوان رسیدى
لب تشنه، دست بسته، در قتلگاه غیرت
هم سر به نیزه رفتى، هم خون فشان رسیدى
"محسن" ،حدیث حُسنت، باید به آسمان گفت
دیدى چگونه با شوق، در آستان رسیدى
دیگر چه گویم اى عشق؟، وصف تو کار من نیست
چون چشمه سار جارى،در این زمان رسیدى
با خط خون نوشتى ،بر دفتر شهادت
"عزت به دست مولاست"، تا جانِ جان رسیدى
محمد مهدى عبدالهى
*******
از واهمه دامنت غباری نگرفت
رخسار تو رنگ بی قراری نگرفت
ای مرد بزرگ قبل تو هیچکسی
با مرگ خود عکس یادگاری نگرفت
آرش براری
*******
خوش به حال تو که شهید شدی
ما که از دست زندگی مردیم
تو برای حسین سر دادی
ما فقط به سرش قسم خوردیم
محمد حسین ملکیان
*******
دل را به دست دلبر ، وقتی که می سپاری
در بند هم که باشی ، چون کوه استواری
دنیا به خود ندیده ، مردی به این صلابت
با مرگ خود بگیرد عکسی به یادگاری
محمود مربوبی
*******
در راه تو سر دادن اگر شرط کمال است
سهل است که من از پس این کار برآیم
ای نیزه افراشته عشق مدد کن
در محضر خونین تو با پای سر آیم
حسین صیامی
*******
محسن شده ای فدای مادر بشوی
با بازوی بسته مثل حیدر بشوی
تو عاشق ارباب شهیدی باید
مانند خودش شهیدِ بی سر بشوی
حامد شریف
*******
هر سری قابل آن نیست که بر دار شود
مرد خواهد که در این قافله سردار شود
حق همین است که در قصه عشاق حسین
همچو محسن حججی میثم تمار شود
مجید فراهانی
*******
افتاده دل شکسته در محضر دوست
در اوج عطش لب زده بر ساغر دوست
ای کشته ی سر بریده ثابت کردی
سر دوست ندارد آنکه دارد سرِ دوست
اسماعیل شبرنگ
*******
عشق است چنین لاله ی پرپر دادن!
در راهِ شما، علیِ اکبر دادن!
آقا! سر و دل فداییِ زینبتان!
دلداده شدن خوش است با سَر دادن!
عارفه دهقانی
منبع: تسنیم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}